كمي ديرتر یا کمی زودتر؟

انتشارات کتاب نیستان
اخیرا کتابی به دستم رسید از نویسنده توانا جناب سید مهدی شجاعی با نام کمی دیرتر.
با توجه به آخرین کتابی که از ایشان خوانده بودم تمایل چندانی برای خواندن اثر ایشان در خود نیافتم ولی ماجرا به گونه ای شد که کتاب را به دقت مطالعه کردم .
اینکه مصمم به نوشتن شدم نکاتی بود که در برخی نشریات و یا سایت ها دیدم و احساس کردم برخی از عزیزان، ناخوانده کتاب، از آن صحبت کرده اند و مطلب نوشته اند یا به حرمت جناب سید صرفا از آن تعریف داده اند.
البته اسد داستان ( نماينده امام زمان) نيز به ما پيامك داد و گفت اگر كاري را شروع كرده اي ادامه بده حضرت خوشحال مي شوند و ما هم كه ديديم اسد به ما پيامك داده است درنگ نكرديم و سريع لبيك گفتيم.
در ابتدا ذکر این نکته ضروری است که اينجانب سالهاست خواننده آثار منتشر شده و منتشر نشده ایشان هستم و به شخص ایشان ارادت دارم، ولي اين نوشته در مورد اين اثر است و بر آن نيستم كه خداي ناكرده به شخصيت ايشان جسارتي كرده باشم.
البته مواضع بعضا متفاوت و ناصواب ايشان در چند سال گذشته مي تواند در جاي خود نقد و بررسي شود و در اين مجال نمي گنجد هر چند كه اين كتاب متاثر از آن ديدگاه هاست.
در ابتدا ذكر چند ويژگي مثبت از اين كتاب ضروري است:
ساده و روان بودن و زبان عاميانه كتاب
نو بودن پرداخت به موضوع مهدويت
كم بودن صفحات كتاب (۲۶۷ صفحه) و فصل بندي به جهت راحت خوان شدن كتاب.
و اما ساير ويژگي هاي كتاب:
در ابتداي كتاب در مطلبي با عنوان بلاتشبيه مقدمه عنوان شده است:
"اين رمان به قدري عريان و لخت از كار درآمده است كه خودم هم خجالت مي كشيدم همينطور لخت و عور، روانه كوچه و بازارش كنم "
اين نكته كاملا درست و صحيح است. رمان بسيار لخت و به قول ايشان عور است كه كام خواننده را تلخ و كار را از يك رمان به يك بيانيه سياسي - اجتماعي نزديك مي كند.
نكته اي كه كتاب را از يك رمان به يك كتاب تاريخي و يا گزارش اجتماعي تغيير مي دهد استفاده از شخصيت هاي واقعي در دو مقطع گذشته و حال است.
در زمان گذشته (بهار ) كه ۳۰ صفحه پاياني كتاب را تشكيل مي دهد در رابطه با ماجراي علامه حلي و يك قفل فروش است كه داستانها و شخصيت ها كاملا واقعي و مربوط به قرن هشتم و پس از آن است.
در زمان حال (سه فصل غير از بهار) به قرينه ۳۰ صفحه پاياني كتاب و با توجه به خصوصيات مطرح شده شخصيت ها كاملا واقعي انتخاب شده اند. وزير ارشاد، معاون وزير، رييس دانشگاه، جوان دانشجو و ساير افراد ذكر شده ولي اسمي از آنها به ميان نيامده است ولي گفتار آنها بيانگر شخصيت واقعي آنهاست.
البته نوع بيان و تشريح شخصيت افراد به شدت ضعيف و غير واقعي و نامأنوس است.
علي رغم اينكه شخصيت هاي داستان همين وزير و معاون وزيري هستند كه در حال حاضر بر مسند كار هستند ولي ادبيات و گفتگو ها و دلايل مطرح شده به هيچ وجه خواننده را اقناع نمي كند.
ذكر از خصوصيات وزير ارشاد، معاون وزير و ساير افراد از عامي تا دانشمند و روحاني همه نگاههاي نويسنده به جامعه فعلي حال حاضر ماست.
به دليل اينكه نوشتن كتاب به اعتراف نويسنده عجولانه و غير صبورانه نوشته شده است، پردازش افراد و شخصيت ها و خلق موقعيت ها باور پذيري لازم را ندارد و خواننده را با حقيقتي مواجه نمي سازد.
هر چند آرامش نويسنده در اين اثر بسيار بيشتر از كارهاي گذشته است ولي همچنان نا آرامي و نگراني و ناراحتي ايشان از وضع موجود در كار موج مي زند.
براي هر خواننده اين سئوال ايجاد مي شود كه چرا شخصيت هاي بخش اول كه مخالف دعوت امام زمان هستند همه مربوط به زمان حال هستند ولي تنها شخصيت هاي مرتبط و همراه امام زمان مربوط به چند قرن قبل.
شايد اگر اين نكته در كتاب نمي بود و دلخوري هاي نويسنده از مسئولين در كتاب موج نمي زد اين كتاب اثري برگزيده از حيث محتوا در زمينه مهدويت مي شد و البته با پردازش مناسب تر افراد و شخصيت ها اثري بهتر از حيث قالب و شكل داستان.
به عبارت بهتر نويسنده معتقد است حتي در عالم خيال هم نمي توان يك نفر در حال حاضر و موقعيت امروز ما پيدا نمود كه به دعوت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف پاسخ مثبت بگويد و ايشان مجبور شده است به سراغ دو فرد واقعي و آن هم مربوط به چند قرن قبل برود.
نكته منفي ديگر متهم نمودن همه اقشار جامعه به نفاق در اظهار ارادت به محضر حضرت ولي امر مهدي موعود است. ممكن است در ميان نخبگان نفاقي وجود داشته باشد و يا سستي و عدم انجام وظيفه در ميان عوام جامعه موجود باشد ولي نمي توان دهها هزارشهيد و جانباز فدايي انقلاب در گذشته و چندين برابر بيشتر از آن را در زمان حال در نظر نگرفت و همه را متهم به نفاق در لبيك به فرمان حضرت صاحب الزمان دانست.
در پايان سخن، به اعتقاد نگارنده نويسنده داستان تاثيري براي انقلاب اسلامي در زمينه مهدويت و ظهور قايل نگرديده و وضعيت كنوني ما را به مراتب نامناسب تر از وضعيت چند قرن گذشته مي داند و پرواضح است كه اين برداشت با توجه به تأثير انقلاب اسلامي و حضرت امام و مقام معظم رهبري بر موضوع ظهور امري نادرست و خطاست.
به هر حال خواندن و خريدن اين كتاب را به همگان توصيه مي كنم، البته كمي ديرتر، شايد پس از ظهور.
سید عارف علوی +
غشگیـر جلوی افتادن کتاب را می گیرد!