بهزاد دانشگر

نشر آرما

 

کتاب "حریر مثل تو بود" بازنویسی 71 برش از زندگی شهید مهران حریرچیان + ( 1344 ـ 1388 ه.ش) است که در قالب 96 صفحه توسط بهزاد دانشگر به نگارش درآمده است و با قیمت 3000 تومان منتشر شده است.

ایشان از چهره های فرهنگی اصفهان بودند که بواسطه حضور و سخنرانی در هیئتهای دانش آموزی دانشجوئی و مجموعه های فرهنگی شهر قریب به اتفاق فعالان فرهنگی هم نسل من و نسل قبل از من از مصاحبت و سلوک نظری و عملی ایشان بهره برده اند.

الآن هم گهگاه که توفیق زیارت گلستان شهدای اصفهان نصیب می شود مزار ایشان از معدود جاهائی است که انگار آدم را از عزم و انرژی کار و تلاش فرهنگی شارژ می کند.

با حرف های وحید ملتجی + که به عنوان مقدمه کوتاه کتاب آمده است موافقم:

"بعضی آدم ها انگار ذاتا مظلومند... شاید هم اصلا قرار نیست خود را بنمایانند! حالا آقا مهران گویا اینچنین است و مانند زمان حیاتش در مماتش هم اهل جلوه نمائی نیست.

یعنی هرکاری می کنی تا دیگران را متوجه شخصیت ایشان کنی فایده ای ندارد! آنها که می شناختندش، رابطه ای قلبی و سری با او دارند و آنها که نمی شناختند هم که ... هیچ."

به هرحال اینها را گفتم که بگویم شاید کتاب برای هر مخاطبی جذاب نباشد اما برای کسانی که در عالم کار فرهنگی بوده اند تذکر آفرین و تشدید کننده عزم جهاد فرهنگی است.

این قسمت از سخنان نقل شده از ایشان در کتاب با حال و هوای ماه رمضان مناسبت دارد:

"راه ملاقات با امام زمان، توجه به حقیقت موت است. البته نه موتی که کاهنده باشد. باعث غم کاهنده یا ناامیدی در زندگی انسان باشد. موتی که به تعبیر بعضی بزرگان، از دلش حیات در می آید. برای کسانی که در جنگ حضور داشتند و موت را می چشیدند و لمس می کردند این جمله خیلی معنا دارد و اگر انسان بتواند این حالت را حفظ کند خوب است. درجاتی از موت در ماه رمضان و موقع روزه حاصل می شود. شهوات در انسان می میرد و انسان موقع افطار لذتی می برد که با هیچ لذت دیگر مادی قابل قیاس نیست. این همین موت است. موت حاصل می شود نتیجه این می شود حیات معنوی لحظات افطار."

از این مباحث معنوی که بگذریم دو نکته هم در مورد کتابسازی عرض کنم:

1ـ خوب بود که در مورد چند عکسی که در کتاب آمده توضیحاتی ارائه می شد و اسم افراد حاضر در عکسها می آمد.

2ـ حداقل در نسخه ای که به دست من رسیده است حاشیه مناسب در صفحات برای شیرازه کتاب درنظرگرفته نشده است و دوسه بار دیگر خوانده شود احتمالا شیرازه کتاب از بین برود.

در پایان هم باید از دوستان نشر آرما + تشکر کرد بخاطر این کتاب و کارهای دیگر این انتشارات که باعث می شود آدم بعنوان یک اصفهانی بتواند سرش را بالا بگیرد و بگوید این کتاب در نشرآرمای اصفهان چاپ شده است.