خاطرات ايران

انتشارات سوره مهر

شيوا سجادي

 

"...زن دیگری هم از اهواز در بخش بستری بود به اسم فاطمه اسماعیلی.

هر وقت به بخش می رفتم ، سری هم به او می زدم .

وضع اسف باری داشت .

در خانه اش خواب بوده که شهر بمباران می شود .

دو تا از بچه هایش کشته می شوند و خودش یک پایش را از دست می دهد .

وقتی او را به بیمارستان ما آوردند نه ماهه حامله بود .

دکتر ها می خواستند پای دیگرش را هم قطع کنند ، ولی راضی نمی شد"

شیوا سجادی خاطرات ایران ترابی یکی از سربازان گمنام  حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) را در ۴۱۶ صفحه نگاشته است.

ایران ترابی که این کتاب ثمره نقل خاطرات اوست  اسفندماه ۱۳۳۴ در شهرستان تویسرکان از توابع استان همدان به دنیا می آید . علاقه او به تحصیل باعث می شود در برابر مشکلات پیش رو بایستد و با وجود چند سال ترک تحصیل با هدف خدمت به مردم، وارد کار درمان شود. این انگیزه در دوره انقلاب و سالهای دفاع صورت ایثارگرانه به خود می گیرد .

کتاب خاطرات ایران متشکل از ۲۲ فصل، گوشههای از زندگی این دلاور زن را کامل می‌کند.

فصل بندی کتاب خواند کتاب را راحت و از خسته شدن هنگام مطالعه می کاهد .

فصول ابتدایی کتاب گزیده‌ای است از خاطرات دوران کودکی او، دهههای ۳۰ تا ۵۰ که بیشتر صرف تلاشهای او برای کسب تخصص در زمینه مامایی و کمک به زنان روستایی می‌شود.

سرگذشت او قبل از انقلاب درس ها و اطلاعات بسیاری برای جوانان ما دارد .

زیبایی خاطرات او از روستاهای صعب العبور و برنامه های خاص آن دوران خواندنی است

با فرار ایران ترابی به تهران، در سال ۵۷، برگ تازهای از زندگی او ورق می‌خورد.

حضور او در پاوه و در کنار بزرگ مردانی چون شهید چمران خاطرات و خطرات شنیدنی را به وجود می آورد.

دوران دفاع مقدس که فرامیرسد کتاب حال و هوای تازهای پیدا می‌کند. او جزو اولین گروه پزشکی است که به مناطق جنگی اعزام می‌شود. شرایط سخت جنگ از او یک تکنیسین بیهوشی زن می‌سازد.

این کتاب بسیار آسان ، شیوا و روان نوشته شده است و برای یک مطالعه آرام و در کنار کتابهای درسی برای یک هفته شما پیشنهاد می شود .

عدم پرداخت کامل به موضوعات و نبود جزییات کار هر چند کار را خوشخوان کرده است اما ارزش کار را اندکی کاسته است.

جوانان و نوجوانان و به خصوص دختران و زنان از مطالعه این کتاب بهره های بیشتری خواهند برد .

کتاب را کتابی بسیار جذاب و خواندنی می دانم و مطالعه آن را به همه دوستان پیشنهاد می دهم .

سيد عارف علوي +

اينك شوكران

هفته دفاع مقدس برای ما رنگ و بوی کتابی دارد. کمترین کار ممکن معرفی کتابی است برای رسیدن به معرفت شهدای والا مقام.

 مجموعه " اینک شوکران " که اخیراً پنجمین جلد از آن منتشر شده، روایتی است از زندگی شهدائی که در طول دفاع مقدس جانباز شیمیائی شده و پس از تحمل سال ها جانبازی، به درجه رفیع شهادت نائل آمده اند.

این مجموعه اثر گذار، توسط انتشارات روایت فتح و در قطعات کوچک (جیبی) منتشر شده است.

این 5 جلد کتاب، از لحظه آشنایی راوی یا همان همسر شهید با شهید شروع می شود و با روزهای جنگ و گلوله دامه می یابد تا به دوران سختی تحمل فشارهای ناشی از جانبازی و زخم های شیمیائی می رسد.

حٌسن این مجموعه کتاب، روایت ساده و عاشقانه زندگی همسرانی است که سال ها درد و رنج را به جان خریدند تا امروز ما در سایه امنیت و آرامش زندگی کنیم.

صحنه هایی که از زبان همسران شهدا در این کتاب ها می خوانید قطعاً شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد. یادم می آید در دوران دانشجویی به همت دوستان در جامعه اسلامی دانشجویان، مسابقه کتابخوانی از جلد اول اینک شوکران (منوچهر مدق به روایت همسر شهید ) برگزار کردیم که سوای استقبال بی نظیر دانشجویان، خیلی از آنها مخصوصاً خانم ها، به طرق مختلف مراتب سپاس و تشکر خود را ابراز داشته و می گفتند بر صفحه صفحه این کتاب اشک ریختند ...

شهدای این کتاب ها گرچه گمنام اند اما خواندن شرح زندگی آنها، عظمت و بزرگی روح آنها را نشان می دهد.

به نظرم مجموعه اینک شوکران نوعی سبک زندگی است. سبکی که عجین شدن با آن بسیار مشکل است اما در شرایط فعلی به جوانان مخصوصاً زوج های جوان توصیه می شود که قطعاً در روابط دوطرفه و سبک زندگی شان اثر گذار خواهد بود.

از بین این 5 جلد، جلد 1 و جلد 3 قوی تر به نظر می رسد. مخصوصاً کتاب ایوب بلندی که طوفانی در روح و روان انسان برپا می کند ...

این مجموعه 5 جلدی شامل کتاب های زیر است:

اینک شوکران 1: منوچهر مدق به روایت همسر شهید

اینک شوکران 2: مصطفی طالبی به روایت همسر شهید

اینک شوکران 3: ایوب بلندی به روایت همسر شهید

اینک شوکران 4: محمدعلی رنجبر به روایت همسر شهید

اینک شوکران 5: سعید جان بزرگی به روایت همسر شهید

احسان عابدي +

فرمانده من

 

کتابی که معرفی آن را خواهید خواند، کتابی است که رهبر فرزانه انقلاب را منقلب و متاثر کرده است!

متن زیر، سخنان معظم له درمورد این کتاب است:

« من كتاب هايي را كه مي خوانم معمولا پشتش يادداشت يا تقريظي مي نويسم؛ اين كتاب «فرمانده من» را كه خواندم بي اختيار پشتش بخشي از زيارت نامه را نوشتم: السلام عليكم يا اولياء الله و احبائه! واقعا ديدم كه در مقابل اين عظمت ها انسان احساس حقارت مي كند.من وقتي اين شكوه را در اين كتاب ديدم در نفس خود حقيقتا احساس حقارت كردم. » (من و کتاب- ص ۲۸)

ایشان در جایی دیگر درباره این کتاب فرموده اند:

« چقدر این کتاب فرمانده من عالی است و چقدر من را متاثر و منقلب کرد. » (من و کتاب-ص ۳۱)

و اما درباره کتاب؛

موضوع کتاب که قطعاً دفاع مقدس است!

بر اساس آتچه که در ابتدای این کتاب آمده، دفتر ادبیات  و هنر مقاومت به تنی چند از زرمندگان دفاع مقدس می سپارد که در مورد " مردانی که نام آنها در کوهها، دشتها، دریاها، و پهنه آسمان آبی این سرزمین پراکنده است. " بنویسند و متن عزیزانی چون رحیم مخدومی، احمد کاوری، داوود امیریان، علی اکبر خاوری نژاد، حسن گلچین، هادی جمشیدیان و عباس پاسیار، {احتمالاً} با تنظیم و ویرایش تبدیل به " فرمانده من " گشته است.

در واقع کتاب، شامل 7 داستان از دلاورمردیهای 7 فرمانده جنگ است، به زبان 7 رزمنده ای که از نزدیک با آنها ارتباط داشته اند.

داستان اول « من روز عاشورا برمی گردم » است به نقل از رحیم مخدومی که در وصف رشادت های یک فرمانده گردان آذری زبان است به نام مدنی.

داستان دوم « شب هور» نام دارد که حدیث صلابت سیدعلیرضا قوام است، معاون گردان نوح، از لشکر 21 امام رضا(ع)، که از زبان احمد کاوری بیان شده است.

« رمز یا زهرا (س) » نام داستان سوم است درباره معاون گردانی به نام حاج حسین، که با شیرینی و گیرایی زیادی از داوود امیریان نقل می شود.

«فستیوال انفجار و گلوله » که از زبان خاوری نژاد است، داستان چهارم این کتاب است و در وصف سروان محمودیان.

پنجمین داستان که به نقل از حسن گلچین است، « مثل گل سرخ » نام دارد. این داستان در باره شهید علی غفاری است.

« عقد آسمانی » هم ششمین داستان زیبای کتاب است که گوشه کوچکی از حضور شهید خادمی در جبهه حق را به تصویر کشیده است. این تصویر را هادی جمشیدیان ارائه می کند.

هفتمین و آخرین داستان کتاب فرمانده من، « مسیح کردستان »  است که قطره ای از دریای رشادت ها و مبازرات سردار شهید محمد بروجردی است از زبان عباس پاسیار.

متن و زبان کتاب گیرایی خاصی دارد که به داستان های مبارزه شیرمردان خمینی(ره) رنگ و بوی خوبی بخشیده است. گرچه این داستان ها، خود چنان جذبه ای دارند که به افسانه ها پهلو می زنند...

« فرمانده من » به چاپ چهلم رسیده و تا جایی که من می دانم چاپ چهل و یکم در راه است.

احسان عابدی +

نورالدین پسر ایران


انتشارات سوره مهر

گردآوری: معصومه سپهری

700 صفحه

کتاب نورالدین پسر ایران شامل خاطرات سیدنورالدین عافی از رزمندگان لشکر عاشورای تبریز است. او از 16 سالگی وارد درگیری های کردستان می شود و تا آخر جنگ عملیات های مختلف را تجربه می کند.

با مطالعه این خاطرات علاوه بر چیزهای رایجی که در مورد دفاع مقدس می شنویم، می فهمیم که:

بعضی از نیروها در جبهه بر اثر سهل انگاری یا اشتباه، با آتش نیروهای خودی مجروح یا شهید می شدند. از جمله خود راوی کتاب که اولین مجروحیتش بر اثر سهل انگاری همرزمانش موقع شلیک گلوله توپ ایجاد می شود.

در برخی موقعیت های جنگی برای مشغول کردن دشمن و رسیدن به اهداف بزرگتر در منطقه عملیاتی عده ای از نیروها با دستور فرماندهان وارد درگیری هائی می شدند که از قبل مشخص بوده قطعا زنده از آن بیرون نمی آیند.

در طول دوران دفاع مقدس افراد مختلفی از راننده و پرستار و پزشک و معلم و روحانی با جنگ مخالف بودند و از رزمنده ها خوششان نمی آمد.

بعضی وقت ها در عملیات های سنگین نمازصبح بعضی رزمندگان هم قضا می شده است!

اما همه این تلخی ها و مسائل با روایت شیرین راوی هضم می شود.

البته شاید بتوان گفت همین زبان کتاب، در مقایسه با اثری مثل دا یک مقدار فضا را از فضای معنوی مورد انتظار مخاطب در پرداختن به مقوله دفاع مقدس خارج کرده است. هرچند در فصولی که شهادت دوستان راوی آمده است گوهر تذکرآفرین شهادت بیشتر به چشم می آید و به مخاطب شعور و احساس می بخشد.

این که در این کتاب 700 صفحه ای غلط املائی و ویرایشی ندیدم جای تقدیر دارد از پدیدآورندگان و ویراستاران.

ای کاش سوره مهر فکری برای سبکتر و ارزانتر درآوردن این گونه آثار می کرد تا حمل و نقل و مطالعه آن آسانتر باشد.