شاعران در زمانه عسرت
نشر پرسش، 1390
144صفحه
«شاعران در زمانهي عسرت» دوباره در دسترس علاقمندان است، همراه با حذفي برخي قسمتها؛ بدون آنكه در لحن و ادبيات نوشته بازنگري شده باشد. لحن كتاب حال و هواي جواني دكتر داوري را دارد؛ لحني كه برخلاف نوشته هاي امروزي اش با مخالفت ها و تعابير احساسي و روحيه انتقادي و صراحت كلام زيادي همراه است (اين لحن در كتابهاي قديمي تجديد چاپ شده مانند «انقلاب اسلامي و وضع كنوني عالم» كاملا هويداست). اين كتاب بعدها با مقالاتي كه داوري در فصلنامه نامه فرهنگ درباب زبان و ادبيات (شماره39)، ادبيات و نقدادبي (شماه38) و هنر و ويتگنشتاين و چامسكي (شماره 50) نوشت تكميل شد و به تفصيل رسيد. اكنون داوري در كلماتش حساسيت بيشتري دارد و صراحت لهجه اش مانند گذشته نيست. مثلاً او در مورد اينكه گفته غرب نفسانيت است بارها اظهارپشيماني كرده چون اين تعبير صريح را موجب سوء تفاهم دانسته است و خوانندگان آثارش بين نفسانيت در روانشناسي با نفسانيت فلسفي تفاوتي نگذاشته اند. در كتاب «شاعران در زمانه عسرت» بارها بحث نفسانيت مطرح شده است و البته داوري عادت ندارد كتابهاي قديمي اش را بر حسب نظرگاه جديدش بازنويسي كند. جالب است که دکتر داوری مخالف چاپ مجدد این کتاب بوده اما از انتشار آن ممانعت نیز نکرده است!
براي نوشتن اين متن به سراغ يادداشت هايم از چاپ دوم كتاب رفتم و در حين مطالعه چاپ سوم احساس كردم بسياري نكات از متن حذف شده اند. با اين وجود كتاب فعلي هنوز هم حاوي نكات خوبي براي درك شعر و زبان دارد.
به نظر داوري اصل در اين كتاب همان فصل سوم(حافظ و نحوه تلقي ما نسبت به زبان اشارت او) است و بقيه مطالب مقدمه و حاشيه است (ص 10). در چاپ گذشته زيرعنوان كتاب همين عنوان فصل سوم آمده بود كه نشان از اصالت اين بحث در كل نوشته هاي كتاب داشت. درك «زبان اشارت حافظ» سبب مي شود كه ماهيت زبان را بفهميم. مضمون اصلي كتاب درباره تفكيك زبان اشارت از زبان عبارت است. اين تفكيك كه برگرفته از اشعار حافظ است مي تواند معني اين جمله كه «زبان خانه وجود است» را روشن كند. داوري حافظ پژوهي ها و نقد ادبي را حجاب فهم حافظ مي داند و مي گويد مردم عامي حافظ را بهتر مي فهمند. به نظرم راز چنين قضاوتي به درك ماهيت زبان وابسته است. زبان با پژوهش و نقادي (كه همان زبان عبارت است) در حجاب فرو مي رود بلكه با حضور در محضر حقيقت و از طريق اشارت هاست كه فهم ما شروع مي شود. زبان همزباني است و مردم از ازل همزبان بوده اند.
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد / دفتر نسرين و گل را زينت اوراق بود
آيا اين بيت يك غلو شاعرانه است يا ديدگاه حافظ را كه سخنش سخن ازلي است بيان مي كند؟ حافظ پژوهان در اين مورد چه بايد بگويند؟ به گمان داوري اين از معدود ابياتي است كه حافظ در آنها متعرض ماهيت شعر شده است (ص84).
براي من طلب براي فهم ماهيت زبان بسيار جذاب بود و البته به همان اندازه دشوار. از نوشته هاي داوري مي توان اينگونه برداشت كرد كه زبان تنها وسيله تفهيم و تفاهم نيست و اساسا زبان وسيله اي دردست ما نيست بلكه با با زبان خود را مي يابيم! ماهيت حقيقي زبان همزباني است. بلكه وجود بشر همزباني است و بشر با زبان و در زبان مقام و وضع خود را مي فهمد. ماهيت زبان در زمانه عسرت گم شده است و اكنون حرافي و لفاظي جاي شعر و هنر حقيقي را گرفته است. وجود بشر همزباني است يعني بشر از همان آغاز در يك نسبت و تعلق درافتاده است. به تعبير دقيق تر : در يك تلقي بشر با خود هيچ نياورده و لوحي پاك و نانوشته است و تعينش اين است كه مي آموزد. در تلقي ديگر بشر از ابتدا آينه و جلوه گاه وجود بوده و از ابتدا كه به وجود آمده ربط و ارتباطي بي تكيف و بي قياس با آن اصل و آغاز خويش داشته است و عين ربط است. با تلقي دوم است كه ما بشر را عين همزباني می دانيم.
در اين همزباني ( و در برخي تعابير داوري؛ همداستاني) بشر از عادتها، ظواهر و از عبارتها گذر مي كند. به تعبير دقيق تر بشر قبل از همه اينها همزبان بوده است. حافظ از شريعت و بهشت و عمل گذر مي كند. اين نشاني بي توجهي به شريعت نيست بلكه شاعر سخنگوي وجود است. داوري درباره معناي رندي به تفصيل نوشته است. رندي اساساً با اخلاق و بداخلاقي فرق دارد. رند عالم سوز است و اهل تدبير و تأمل نيست. او از اخلاق و بداخلاقي گذر مي كند.
رندعالم سوز را با مصلحت بيني چه كار / كار ملك است آنچه تدبير و تأمل بايدش
فصل مربوط به «سعدي ،شاعر اخلاق» در چاپ جديد حذف شده است. ناشر در اين مورد توضيحي نداده است اما اين فصل مؤخره خوبي بر كتاب مي توانست باشد. كسي كه كتاب را خوانده و فهميده مي داند كه اخلاقي بودن درنزد حافظ در وصف كساني است نتوانسته اند در عالم مهر و وفا و در فراسوي نيك و بد سير كنند. وقتي مي شنويم كه سعدي شاعر اخلاق است هم مدحش كرده ايم و هم تمناي گذر از او را داشته ايم. اخلاقي بودن در اينجا به معني وجود كلمات مؤدبانه و با نزاكت نيست (بلكه در اشعار سعدي گاه تعابير بي ادبانه اي هم ديده شده است). اخلاقي بودن يعني توسل به دستورالعمل ها و تدابير براي خرمي و گشايش مردمان. اما رند را با اينها چه كار؟ داوري مي گويد سعدي در غزل هم اهل اخلاق است. اما حافظ از نام و ننگ گذر كرده است. البته داوري اين را هم مي گويد كه در سعدي مقدمه گذشت از نام و ننگ هست اما او به ساحت خود باز مي گردد؛ پايان بوستان سعدي تسليم و قبول قهر و غلبه خداوندي و آغاز ورود به آفاق خلت و معرفت است. اين چيزي است كه در نزد حافظ به اوج رسيده است.
-------------
سيد احمد فرديد سال1358 در اظهار نظري عجيب در دانشگاه تهران درباره كتاب شاگردبزرگش كه سال 1350 به چاپ رسيده بود مي گويد: برخي از استادان گروه فلسفه سابق با فراماسونها هم سنخ اند. اينها همواره تابع اسم كل اند، اسم خودبنيادي و نفس اماره انساني. مي آيند كتابي به نام شاعران در زمان عسرت مي نويسند بدون اينكه حقيقت آن را بفهمند (ديدار فرهي و فتوحات آخرالزمان، ص278).
عجيب بودن اين سخنان به اين دليل است كه داوري جزو شاگردان اصلي و وفادار و نزديك فرديد است و بلكه بزرگترين شاگرد او. عجيب تر اينكه داوري ياددشت هاي اين كتاب را قبل از چاپ به نظر استادش رسانده است و او تذكراتي داده و اشاراتي كرده كه داوري در حد استطاعت ترتيب اثر داده و ناگزير مطلب را دوباره نوشته است (ص9). با اين اوصاف چه شده است كه پس از 8سال فرديد اينگونه شاگرد و كتابش را زير سوال مي برد؟! آيا نظر استاد تغيير كرده بود؟ آيا اين موضع گيري اعتبار كتاب را زير سوال مي برد؟ يا شايد مسئله اين بوده كه در يك سخنراني عصبانيتي موقتي بروز كرده ولي تقدير اين شده در تاريخ و اذهان بماند؟ شايد هم بهتر است بگوييم فرديد آدمي بود كه به همه انتقاد مي كرد و هيچ كس از قهر او در امان نبود! داوري خودش جوابي به اين مسئله نداده است. با اين حال اين مسائل چيزي از ارزشهاي كتاب شاعران در زمانه عسرت كم نمي كند. كتابي كه در زمان خود – مثل شاعران بزرگ- پيشتاز بود و سخن نو آورد؛ هر چند با وجود گذشت 40سال هنوز هم عمق پيام آن برای همه خوانندگانش درك نشده باشد.
رضا كريمي +
رضا داوري اردكاني
لئو تولستوی
در جایی نوشته بودم:
گفتگوی هیدگر با یک ژاپنی
غشگیـر جلوی افتادن کتاب را می گیرد!